دوست داشتن تنها یک واژه یا کلمه نیست ......... دوستداشتن کمتر از اوج رفاقت نیست
دوست داشتن تنها تقسیم شادی ها ......... یا گفتن و تکرار دوستت دارم نیست
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــ
دوست داشتن یعنی که با تو هم نفس شدن ......... یعنی من تنهای من با تو ما شدن
دوست داشتن یعنی که در اوج بی کسی ........... امید وار به لحظه با تو همراه شدن
ولی من میگم دوست داشتن واقعی وقتیه ک دلت هوای کسی ک دوس داری رو میکنه اونم همچین حسی داره بدون اینکه خودش بدونه !!!!!!!!!! و وقتی موبایلتو ور میداری تا بزنگی یا اس بدی میبینی ی اس از طرفش میاد!!!!!!!!!!!!!
دوست داشتن رابطه میان دل هاست بی آنکه بدانیم
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که میخواهم باشند.
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمیتواند مرا باخود آشتی دهد.
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمیتواند با دیگران مهربان باشد.
منم ! منی که بارها شکست ! شکستی که بارها خوردم کرد ! دل بود . نه سنگ . واژ ها را مهمان کرده ام برای گفتن دلتنگیهام . سکوت کرده ام نه اینکه حرفی نداشته باشم . بغزم رو نمیبینی ! بغضی که راه گلویم رابسته . تورامیخوانم ! هزار بار ...برای خالی کردن دلتنگیهام . . . من و نخواه... همین که حس میکنم حس میکنی دوست دارم برایم کافیست
0000000000000000000000000000000
0000000000000000000000000000000
0000000777770000000777770000000
0000077777777700077777777700000
0000777777777770777777777770000
0000777777777777777777777770000
0000077777777777777777777700000
0000007777777777777777777000000
0000000077777777777777700000000
0000000000777777777770000000000
0000000000000777770000000000000
0000000000000007000000000000000
valentine
v victor of love
a adoring u
l love u
e every thing 4u
n need u
t thinking of u
i i miss u
n nothing but u
کـاش هر روز جـمعه بـود
آن وقـت می تـوانستـم
دلتـنگی هایـم را
بـر گردن غـروبـش بیـانـدازم
عفت در زن مانند شجاعت است
در مرد ، من از زن نا نجیب
همچنان متنفرم که از مرد ترسو !
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری
برای سیر کردن شکم بچه اش ، اما بچه اش خجالت میکشه به
دوستاش بگه این پدرمه.
میدونی محبت یعنی چی ؟ م = من ح= حالا ب=
به یاد ت = توام
حتی اگر نباشم همکلاسی ها .........
دوستت را فقط بر اسراری مطلع کن که اگر دشمنت از آن اگاه می شد برای تو ضرری نداشت چرا که دوست هم گاهی دشمن می شود
بحار الانوار جلد3
خداوندا!
خسته ام
از فصل سرد گناه و دلتنگ روزهای پاک...
بارانی بفرست چتر گناه را دور انداخته ام...
بعد مرگم بر روی سنگ قبرم ؛ نه نام بنویسید ،نه نشانی !
فقط بنویسید اینجا کسی خوابیده که روزی هزار بار مُرده و زنده شده!
بنویسید اینجا قبر یک نفر نیست!
اینجا یک تن به همراه هزاران آرزوی زنده به گور شده خوابیده!
اصلا بنویسید اینجا کسی دفن شده که قبل از زنده بودنش ،
مُرده بوده بنویسید او زندگی نکرد ،
او هر روز مُرد ،
او هر لحظه میان این مردم
جان داده …
سلامتی تمامی مادران و مادر دوستان .........
معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا …
دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت: بله خانوم؟
معلم که از عصبانیت شقیقههاش میزد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن؟ ها؟! فردا مادرت رومیاری مدرسه میخوام درمورد بچه بیانضباطش باهاش صحبت کنم!
دخترک چونه لرزونش رو جمع کرد …بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:
خانوم … مادرم مریضه … اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن… اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد … اون وقت میشه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه… اون وقت … اون وقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم … اون وقت قول میدم مشقامو بنویسم…
برای یک ملت هیچ موهبتی بالاتر از شخصیت نیست اگر همه مواهب و ابزارهای زندگی را از ملتی بگیرند و شخصیتش محفوظ باشد غمی نیست.
شهید مرتضی مطهری
( سیری در سیره نبوی /ص 14)
َنتَــرس بـآز شـروع نِمیکُنـَم
اَصلاً تـَمــآم نَشـُده کـﮧ بـِخـوآهـَم شـروع کـُنـَم
هَمین:
دِلَـم بـَرآیـَت تَنـگ شـُده رآ هـَم بـﮧ تـو نمے گـویـَم
تــو رآحَت بــآش
مَن خـوبــَم ....
مـَن آرامـَم......
آخـَر مـَن قـول داده اَم کـﮧ آرام بـآشـَم
بـآوَرَت مے شـَوَد؟
مَـن خـوبـَم....
دلمان خوش است که مینویسم و دیگــران می خـواننــد
و عــده ای می گـوینــد آه چـه زیبــا و بعضــی اشـک می ریــزند
و بعضــی مـی خنــدنـد دلمــان خـوش اســت به لــذت هــای کــوتـاه
به دروغ هــایی که از راســت بـودن قشنــــگ تـرند
به اینکــه کســی برایمــان دل بســوزاند یـا کســی عاشقمــان شــود
با شــاخه گلی دل می بنــدیـم دلمــان خـوش می شــود
به بـرآوردن خـواهشــــــی و چشــــــــیدن لـذتــــــی
و وقــــــــتی چیـــــــزی مـــــطابـق مــــــــــــیل مــــــا نبــــــود
چقـــــــــــدر راحـتــــــــ لگـــــــــــد می زنیـــــــــــــم
و چــه ســــــاده می شـکـــنیم.............................
چگونه است؟!
صبح که بیدار شدی
کدامین نقاب را بر می داری؟
فصل نقابهاست...
انگار کسی ما را بی نقاب نمی بیند
اگر روی واقعی داشته باشیم
کسی ما را نمی پسندد
به دنبال لحظه ایم که تمام نقابها از چهره ها برداشته شود
ایا آن روز هیچ "خودی" باقی خواهد ماند؟.
می روم...به کجا؟
نمی دانم ....حس بدی ست... بی مقصدی!
کاش نه باران بند می آمد... نه خیابان به انتها می رسید....
خدایا
خواستم بگویم تنهایم
اما نگاه خندانت ، مرا شرمگین کرد
چه کسی بهتر از تــو ؟!